خواستم دست تو را باز نمایم که نشد پا به پای تو در آن کوچه بیایم که نشد همه همدست شدند، دست خدا را بستند خواستم این گره کور گشایم که نشد ریسمان را باز میکردم مغیره سر رسید با غلاف تیغ محکم زد به دستم وا نشد