حاج منصور ارضی

برخواست دگر جمع کند بستر خود را

1706
10
برخواست دگر جمع کند بستر خود را
میخواست که خوشحال کند همسر خود را

امروز خودش پای تنور آمد و نان پخت
تا سیر کند فاطمه نان آور خود را

این معجر خاکی دگر اندازه ی او نیست
داده است به آتش کمی از معجر خود را

رفتن پسرها وسط کوچه نشستن
سخت است ببینن غم مادر خود را

حالا که نشد باز کند پوشیه اش را
ای کاش کمی ناز کند دختر خود را

چون محرم راز علی و همدم او بود
در سینه نگه داشت دَم آخر خود را

روح علی و فاطمه در پیکر هم بود
پس برد علی دفن کند پیکر خود را

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش