کنج خرابه گرم نجوا بود

کنج خرابه گرم نجوا بود

[ امین شادکام ]
کُنجِ خرابه گَرمِ نَجوا بود
تاریک بود، تنهای تنها بود

روی لَب‌هاش بابا بابا بود
یهو شلوغ شد

مَشغولِ تَسبیحاتِ زهرا بود
از ترس، فکرِ صبحِ فردا بود

دلواپسِ رباب و لیلا بود
یهو شلوغ شد

با کَنیز اومده دخترِ یزید
حرفِ بَد زد، نَفَسم دیگه بُرید

باباش هم که چوب می‌زد روی لبات
خودش هم هِی موهای منو کشید

حسوده، به من میگه زیرِ چشمای تو چرا کبوده؟ 
عموتو دیدی روی سَرش جای عَموده؟ 

چی‌شده مدینه‌ای؟
دیدی آخرش تو جات محلّه‌ی یَهوده؟ 

گوشواره‌هامو ببین، قَدِّ موهامو ببین
تو بابا نداری من دارم، بابامو ببین

عروسک‌هامو ببین، خَلخالِ پامو ببین
تو بابا نداری من دارم، بابامو ببین

شامِ خرابه چقَدَر شوم شد
از دیدنِ عموش، مَحروم شد

با صَد مُصیبت، بچه آروم شد
یهو شلوغ شد

خسته از این زشتیِ دنیا بود
دلواپسِ رباب و لیلا بود

رو چادرش جای رَدِ پا بود
یهو شلوغ شد

یه سَرِ خونی رو طَبَق رسید
سَر رو دید رنگ از صورتش پَرید

چه نامُرَتَّبه رَگ‌های تو
گلوی تو رو کی اینجوری بُرید؟ 

صبور بود
عمه میگه سَرِت میون یک تَنور بود
گوشواره‌هام دستِ همون حرمله‌ی شرور بود

من و عمّه و رباب، همگی غَرقِ عذاب
نمیگم چی‌شد دیگه تو بَزمِ شراب

دخترای بوتراب، همگی غَرقِ عذاب
نمیگم چی‌شد بابا تو بَزم شرابِ
****
اومدم با گریه، با زاری
تو هنوزم وسطِ بازاری
چقَدَر روضه نخونده داری
****
من از بَس غُصه‌دارم که، باید صدتا کتابش کرد
کدومش رو بگم آخه؟ نمی‌شه انتخابش کرد

تمومِ آرزوهامو، گذاشتن پیشِ روم امشب
دعا کردم بیای امشب، خدا هم مُستجابش کرد

اگه چشمام نمی‌بینه، دلیلش سیلیِ زجره
یدونه سیلی زد امّا، باید صد تا حسابش کرد

رو خاکِ داغِ صحرا با، سَرانگشتِ پُر از زخمم
نوشتم اِسمتو امّا، سَنان با پا خرابش کرد
****
خَبَر داری مرا بازار بردند؟ 
****
تقصیرِ حرارتِ تَنور است
این سوختگیِ زیرِ چانه

امروز شَبیهِ موی تو سوخت
این موی بلندِ دخترانه

من که همه عُمر رفته بودم
تنها به مجالسِ زنانه

رفتم وسطِ شراب‌خواران
کَت‌بسته، به زورِ تازیانه
****
این شنیدَستَم که مردی سُرخ‌مو
گشت با آلِ پِیَمبَر رو به رو

با یزیدِ پَست گفت آن بی‌تَمیز
خواهم این دختر مرا گردد کنیز

دست بُرد و دامنِ زینب گرفت
****
نزدیک بود امشب کنیزِ خانه‌ای باشم
****
حالا من موندم و، چشمایی که دیگه نمی‌بینه
حالا من موندم و گوش‌هایی که از ضَربه سنگینه

حالا من موندم و زَجری که زَجر به دخترت داده
حالا من موندم و این دوسه تا دندونِ اُفتاده
****
اِی تشنه‌لَب، حسین، حسین، حسین
جانِ زینب، حسین، حسین، حسین

سَرت چرا بوی شراب می‌دهد؟

نظرات