(ای وای بر اسیری کَز قافله جدا ماند)۲ رفتند دوستانش او بین شهر جا ماند (ما همپیاله بودیم آنها شدند سرمست)۲ رفتند مست و حسرت در دست جانِ ما ماند (از نای من نخیزد چیزی به جز فراغت)۲ در هجر نینوای تو این نِی از نوا ماند (گفتم: مگر بخوابم، خواب حرم ببینم)۲ در انتظار خوابش تا صبح دیده وا ماند مانند آنکسی که گم کرده خانهاش را گریه فقط برای دلتنگ کربلا ماند (در بین زائرانت جایی برای ما نیست)۲ **** بابا بیتو در بین سفر خوب نخوابیدم گاه از ضرب لگد دختر تو بیدار شد