
تو رو میون قتلگاه، غریب گیر آوردنت رقیهتُ و تو کوچه ها، یتیم گیر آوردنش از جای تازیونه ها، نشونه بود رو بدنش بچه ها هم میزدنش، یتیم گیر آوردنش چقد میگفتم با زجر، بابا نداره نزنش رقیهتُ و تو کوچه ها، یتیم گیر آوردنش چه سخت بود، اون شبِ تو، بیابونا گمشدنش طناب بود و گردنش، یتیم گیر آوردنش تفریح بچه ها چی بود؟!، خنده به گریه کردنش که خون اومد از دهنش، یتیم گیر آوردنش رقیهتُ و تو کوچه ها، یتیم گیر آوردنش *** اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بُوَد مانند دیدن یه تیکه پارچه هم نبود، حتی برای کفنش وای از موهاش، کشیدنش، یتیم گیر آوردنش دست بسته میکشیدنش، یتیم گیر آوردنش پا بسته میکشوندش، یتیم گیر آوردنش ***