کجاست اینجا که از خاکش میاد بوی جدایی بیا برگرد از این مردم میبینی بیوفایی نبین امروز سرت سالم به روی پیکرِ تو که عاشورا میبینم من رو نیزهها سرِ تو میده به رأس بریدهات شرحی زِ غارت هم تارِ گیسوت رأس عباست رو نیزه از غصه میشه پهلو به پهلو تا نرفته زینب اسارت برگرد عزیزم تا نرفته خیمه به غارت برگرد عزیزم تا نذاشتی رو خاک ها صورت برگرد عزیزم ای وای حسینم ای وای حسینم ای وای حسینم... **** مدینه هست بیا برگرد حالا که چاره داریم عقیله نه سکینه نه تو یک شیرخواره داری نیاد روزی ببینم شمر روی سینهات نشسته گِله از خنجر کند با رگهای پاره داری خواهرت دلشوره داره لبخند بزن تا آروم بگیره دخترت اینجور که پیداست از اینجا زنده بیرون نمیره کربلاست و دف عجیبش، اسمش که روشه بعد از این که زینب با نامحرم روبهرو شه دست بسته رخت اسارت باید بپوشه ای وای حسینم ای وای حسینم ای وای حسینم... **** بعد بسم الله ما هست تعالی زینب آیت الله علی آیت عظمی زینب هاجر و آسیه نه مریم و حوا هرگز بنویسید فقط حضرت زهرا زینب خرج یک صفحه از اوصاف بلندش شدهاست که فقط نقش کند جوهر دریا زینب زینتی داشت اگر نام علی نامش بود خوب گفتند که ای ام ابیها زینب کربلا کرب و بلا نیست فقط بی زینب کربلا کرب و بلا هست فقط با زینب ذوالفقار علوی پیش دمش کم آورد آن که زد ریشهی هر ماه ستم بود زینب مرتضی گفت تویی فاطمه یا اینکه منی نفست گرم به هر خطبهی قرّا زینب (ای کاش مینوشتیم ما شیرخواره داریم یا دختران کوچک در این عمارت داریم نادی خیل لشکر از اضطراب خوشکید برگرد ای برادر شیرِ رباب خشکید)