راه تو برگشت نداره فکر و ذکرت پیش یاره

راه تو برگشت نداره فکر و ذکرت پیش یاره

[ ابوالفضل بختیاری ]
راهِ تو برگشت نداره
فکر و ذکرت پیش یاره
کربلا رو کربلا کن

دلهره سر می‌ره از من
قتلگاهت می‌شه قطعاً
یا اَخا اَهلاً وَ سَهلاً
خیمه رو این‌جا بنا کن

خیمه بزن اما دارم دلشوره‌ی فردای تو
دلشوره دارم واسه‌ی خشکیدنِ لب‌های تو
چشم برنمی‌دارم چرا از چشمای سقّای تو؟

از این دلشوره دارم می‌میرم
بهونه‌ت رو هر نفَس می‌گیرم 
یه حسّی می‌گه اسیری می‌‌رم

(حسین جانم، ای حسین جانم)...

داری امشب سرپناهی
سوی مقتل می‌شی راهی
من دعام اینه الهی
خیمه‌هات آتیش نگیره

سر می‌دی فکر منم باش
سختمه این روزا داداش
بچه‌ای عصر دَهُم کاش
زیر پای اسب نَمیره

سخت می‌شه از این خیمه‌ها روزی اگه چاره بره
وای از اون روزی که از این خیمه گوشواره بره
یا رباب تُو کوچه‌ها دنبالِ گهواره بره

از این پیکرها سری نره کاش
سُمی روی پیکری نره کاش
از این خیمه معجری نره کاش

(حسین جانم، ای حسین جانم)...
****
جانِ زینب به لبم آمده جانم چه کنم؟
نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم؟

خاکِ این دشت چرا قُوّت پایم را بُرد؟
قدمی تا که زدم رفت توانم، چه کنم؟

تا که دلشوره نکُشته‌‌ست مرا دستم گیر
بازگردان و به محمل بنشانم، چه کنم؟

نظرات