چقدر این بیابون بزرگ و مهیبه

چقدر این بیابون بزرگ و مهیبه

[ عباس طهماسب پور ]
چقدر این بیابون، بزرگ و مهیبه
برام خیلی آشناست، عجیب و غریبه

گمونم که قبلا تو خواب دیده بودم
که توی همین‌ خاک می‌سوزه وجودم

می‌ترسم از اون خواب، دعا کن داداش
که تعبیر نشه، که تعبیر نشه

الهی که زینب تو این سرزمین
زمین‌گیر نشه، زمین‌گیر نشه

قرار بود بیای مهمونی
نه این‌که بشی قربونی
چرا پس می‌گی می‌مونی

حسین جان بیا برگردیم...
****
دل من امیدی به این دشت نداره
جایی پا گذاشتیم که برگشت نداره

ببین روبه‌روتو، همه حزب بادن
گمونم همونا که نامه می‌دادن

اینا که می‌دونن که این حاجیا
برا چی میان، برا چی میان

با این جار و جنجال و لشکرکِشی
چی از ما می‌خوان، چی از ما می‌خوان

اینا از بابام بیزارن
نگا کن چه غیظی دارن
تو فکر سر و گهواره‌اَن

حسین جان بیا برگردیم...

نظرات