چقدر این بیابون بزرگ و مهیبه
173
3
- ذاکر: عباس طهماسب پور
- سبک: واحد
- موضوع: ورود کاروان به کربلا
- مناسبت: شب دوم محرم
- سال: 1402
چقدر این بیابون، بزرگ و مهیبه
برام خیلی آشناست، عجیب و غریبه
گمونم که قبلا تو خواب دیده بودم
که توی همین خاک میسوزه وجودم
میترسم از اون خواب، دعا کن داداش
(که تعبیر نشه)2
الهی که زینب تو این سرزمین
(زمینگیر نشه)2
قرار بود بیای مهمونی
نه اینکه بشی قربونی
چرا پس میگی میمونی
(حسین جان بیا برگردیم)3
دل من امیدی به این دشت نداره
جایی پا گذاشتیم که برگشت نداره
ببین روبروتُ، همه حزب بادن
گمونم همونا که نامه میدادن
(اینا که میدونن که این حاجیا
(برا چی میان)2
با این جار و جنجال و لشکرکشی
( چی از ما میخوان)2
(اینا از بابام بیزارن
نگا کن چه غیظی دارن)2
تو فکر سر و گهوارهن
(حسین جان بیا برگردیم)2
برام خیلی آشناست، عجیب و غریبه
گمونم که قبلا تو خواب دیده بودم
که توی همین خاک میسوزه وجودم
میترسم از اون خواب، دعا کن داداش
(که تعبیر نشه)2
الهی که زینب تو این سرزمین
(زمینگیر نشه)2
قرار بود بیای مهمونی
نه اینکه بشی قربونی
چرا پس میگی میمونی
(حسین جان بیا برگردیم)3
دل من امیدی به این دشت نداره
جایی پا گذاشتیم که برگشت نداره
ببین روبروتُ، همه حزب بادن
گمونم همونا که نامه میدادن
(اینا که میدونن که این حاجیا
(برا چی میان)2
با این جار و جنجال و لشکرکشی
( چی از ما میخوان)2
(اینا از بابام بیزارن
نگا کن چه غیظی دارن)2
تو فکر سر و گهوارهن
(حسین جان بیا برگردیم)2
نظرات
نظری وجود ندارد !