پر کشیدم در آسمان علی تا رسیدم به آستان علی هرچه دارم گرفتم از یُمن دستبوسی خاندان علی من کجا و مدیحگفتن از او؟! مصطفی شد مدیحهخوان علی أفضل مِن عبادت ثقلین ضربهی صفدری، نشان علی سالها قبل خلقت آدم بوده آغاز داستان علی شب معراج با پیمبر خود حق، سخن گفت با بیان علی حال که آبروی ما از اوست حال که خوردهایم نان علی کاش مثل ابوذر و سلمان چشم ما بود بر دهان علی چون ابوذر برای حقخواهی تیر بودیم در کمان علی خوش به احوال آن کسانیکه زیست کردند در زمان علی یکبهیک آیههای قرآن را میشنیدند از زبان علی درب خیبر اگر کند از جا نیست اعجاز بازوان علی در خیبر ز جا درآوردن بوده یکذرّه از توان علی بلکه اعجاز مرتضی این بود بلکه این است امتحان علی همسرش را چهلنفر نامرد پیش چشمان خونفشان علی میزدند و برای دین خدا و استقم بود در بیان علی به تمام مقدّسات، قسم به خداوند مستعان علی از حکومت به اهل این دنیا عدل و داد است، آرمان علی گرچه حاکم به خلق بود امّا دین احمد، نشد دکان علی نیست تبعیض در عدالت او حقکشی نیست در جهان علی تا یتیمی گرسنه میخوابید نان گندم نبود نان علی سر ما و غبار نعلینش جان ما نوکران و جان علی غیر خیر و صلاح نوکرها نیست در قلب مهربان علی دوستانش، برادران منند دشمنم بهر دشمنان علی