
هر کجا نام تو آمد کار ما فریاد شد غصه آباد دل نوکر حسین آباد شد یاحسین مادرم اول به من تاثیر کرد طفل او در گاهواره عبد مادرزاد شد پیش معصومیمن عزیزم چون عزیز من تویی آنقدر گفتم حسیین تا مادرت دل شاد شد از تو آقایی میآید از من بد نوکری هر کسی پیگیر کار روضه شد امداد شد آن کسی که دید این دیوانه هایت را حسین گریه کرد و بی خیال قصهی فرهاد شد یک نفر از برکت نامت شفایش را گرفت یک نفر از برکت و شاحب اولاد شد هم پدر بودی برایم هم رفیق من شدی پشت من بودی در آن وقتی که وضعم حاد شد حر بدون تو به زندادن هوای نفس بود تو در آغوشش گرفتی بعد از آن آزاد شد کربلای ما دنبال امضای مشهد است جلوهی شش گوشهی تو پنجره فولاد شد آن سه روزی که پیکر تو افتاد روی خاک روضه خوان پیکر تو باد شد یک صد و ده جلوه از طاها وحیدر دیدم دوتاشان را علی اما از جدا از هم از کوچهی تنگ بنی هاشم نگفتی من دیدهام این کوچه را در کربلا نه طاها و زهرایی و علی محتبیایی هستی بزرگ اندازه این جمع ما اصغر تر از اصغر شدی خوش قد و بالا در معجری جا میشود روی عبا بوسه زدم هر کجا که پیدا بوده جسمت اما به عمق شکاف این نیزهها نه