ماهِ لیلا نفس بکِش، جونِ بابا نفس بکِش بابای پیرتو ببین افتاد از پا، نفس بکِش من و لیلا به روی چشم بزرگت کردیم عمر ما و قدّ و بالات منظّم باشد علی حرف ناموس وسط آمده برخیز علی عمّهات بیمن و تو بیکَس و مَحرم باشد دستهجمعی یک غریبی را زدن نامردی است عدّهای نامرد ناموس خدا را میزدند