در سماوات بانگ غم دادن

در سماوات بانگ غم دادن

[ حاج منصور ارضی ]
در سماوات، بانگ غم دادن
بی کسی را، دوباره سر دادن

چه غریبی که دور از وطن است
پاره‌ی قلب جمع پنج تن است

زهر را خورده است و پا شده است
چقدر شکل مجتبی شده است

مثل زهرا خورده بر مسمار
دست خود را گرفته بر دیوار

وسط راه می‌خورد به زمین
گاه و بی گاه، می‌خورد به زمین

میرود حجره، دست و  پا بزند
صورتش را به خاک‌ها بزند

باز هم شکر پیروهن دارد
چند تا چند تا...

نظرات