تو را به عالم و آدم نمی‌دهیم آری

تو را به عالم و آدم نمی‌دهیم آری

[ حاج جواد حیدری ]
تو را به عالم و آدم نمی‌دهیم آری 
که این معامله  فرض محال نوکری است

امید نوکری‌ات را در آن جهان دارد
کجا دو روزه‌ی دنیا مجال نوکری است؟

فقط نه من که جهانی سیاه‌پوش تواند
ببین به شانه‌ی کعبه نشان نوکری است

در آستان تو حرف از مقام و منصب نیست
که این رقابت شیرین جدال نوکری است

مگر که سر بگذارم به دامنت ورنه
بهشت اجر کمی در قبال نوکری است

حسین جان، حسین جان 
حسین جان حسین جان حسین جان

به اعتبار غمت زنده‌ایم این یعنی۲
نفس کشیدن ما در خلال نوکری است

کجای مجلس روضه نشسته‌ای اکنون
بگو کجای جهان خوشبحال نوکری است؟
****
جانم فدای آنکه تمامی عمر خویش
بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد
****
(زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست)۴
خار و خاشاک زمین منزل و معوای تو نیست

خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان  
جای یک بوسه‌ی من بر همه اعضای تو نیست

نظرات