(آه از آن ساعت که آن بیمار زار)۲ شد به روی ناقهی عریان سوار نی بجز خون جگر دارد غذا نی بجز اشک روان دارد دوا علی جانم... چهارمین رهبر ما را کشتند پسر شیر خدا را کشتند