هزار شکر که بردیم نام هادی را
829
1
- ذاکر: سید امیر حسینی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام هادی (ع)
- مناسبت: شهادت امام هادی علیه السلام
- سال: 1402
هزار شکر که بردیم نامِ هادی را
هزار شکر که داریم امامِ هادی را
هزار شکر که دارد در این هیاهوها
لباس مشکیِ ما احترامِ هادی را
سلامِ ما برسانید ای کبوترها
که بشنویم علیک السلامِ هادی را
چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی
خطاب میکند: آقا غلامِ هادی را
بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست
نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست
****
میشوم غرق حس آزادی
پا قدم میزنم در این وادی
السلام علیک یا حسن و
السلام علیک یا هادی
جان عالم فدای مرقدتان
آسمان زیر پای گنبدتان
یا حسن گفتم و روانه شدم
مست این اسم عاشقانه شدم
چه حریمی به سامرا برپاست
چه حریمی پر از بهانه شدم
گنبدش قد بلند و افلاکی ست
حرم مجتبی ولی خاکی ست
****
آسمان می بارد و قبر تو هم گِل می شود
****
هر چه دارم میدهم ای آفتاب
روی قبر مجتبی کمتر بتاب
****
بر آستان تو مژگان ما که عادت کرد
به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد
کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت
کسی که رفت به این روضهها عبادت کرد
همین که زائرت از جامعه زیارت خواند
سبوی خویش پر از چشمهی سعادت کرد
برای عمهی سادات بر قفس رفتی
و شیر عرض ارادت به این سیادت کرد
به سر فراق پدر را چگونه چاره کند
روا بود که گریبان ما پاره کند
****
تو را ز خانهی خود با عذاب آوردند
تو را به گوشهای اما خراب آوردند
هزار شکر که داریم امامِ هادی را
هزار شکر که دارد در این هیاهوها
لباس مشکیِ ما احترامِ هادی را
سلامِ ما برسانید ای کبوترها
که بشنویم علیک السلامِ هادی را
چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی
خطاب میکند: آقا غلامِ هادی را
بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست
نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست
****
میشوم غرق حس آزادی
پا قدم میزنم در این وادی
السلام علیک یا حسن و
السلام علیک یا هادی
جان عالم فدای مرقدتان
آسمان زیر پای گنبدتان
یا حسن گفتم و روانه شدم
مست این اسم عاشقانه شدم
چه حریمی به سامرا برپاست
چه حریمی پر از بهانه شدم
گنبدش قد بلند و افلاکی ست
حرم مجتبی ولی خاکی ست
****
آسمان می بارد و قبر تو هم گِل می شود
****
هر چه دارم میدهم ای آفتاب
روی قبر مجتبی کمتر بتاب
****
بر آستان تو مژگان ما که عادت کرد
به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد
کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت
کسی که رفت به این روضهها عبادت کرد
همین که زائرت از جامعه زیارت خواند
سبوی خویش پر از چشمهی سعادت کرد
برای عمهی سادات بر قفس رفتی
و شیر عرض ارادت به این سیادت کرد
به سر فراق پدر را چگونه چاره کند
روا بود که گریبان ما پاره کند
****
تو را ز خانهی خود با عذاب آوردند
تو را به گوشهای اما خراب آوردند
نظرات
نظری وجود ندارد !