من از بس غصّه دارم که

من از بس غصّه دارم که

[ حاج محمود کریمی ]
من از بس غصّه دارم که میشه صدتا کتابش کرد
کدومش رو بگم آخه؟! نمی‌شه انتخابش کرد

دیدی تنهام و شب‌های خرابه سرد و تاریکه
سر تو سرزده اومد؛ مثه خورشید، تابش کرد

تمام آرزوهامو گذاشتم پیش رو امشب
دعا کردم بیای پیشم؛ خدا هم مستجابش کرد

می‌گیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت
هنوزم میشه روی ماهتو این‌جوری قابش کرد

اگه چشمام نمی‌بینه، دلیلش دستای زجره
یه‌دونه سیلی زد امّا باید صدتا حسابش کرد

رو خاک داغ صحرا، با سرانگشت پر از زخمم
نوشتم اسمتو امّا سنان با پا خرابش کرد

گذشت از من ولی کاش‌کی یکی بود، یادشون می‌داد
نباید دختر شاهو به‌جز «خانم» خطابش کرد

نمونده معجری امّا به‌جاش که آستینم هست
اگه دستم بیاد بالا، میشه اونو حجابش کرد

دیگه از هرچی اسبه من بدم میاد؛ آخه اون روز
دیدم که ده تا اسب اومد، گل من رو گلابش کرد

می‌سوزونه منو داغ تنور خونه‌ی خولی
کجا رفت اون محاسن که علی‌اصغر خضابش کرد؟!

رباب امروز طفلش رو تووی رویا بغل کرد و
خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد

نظرات