رقیه نازلی صورتی قویما دیواره

رقیه نازلی صورتی قویما دیواره

[ سید جواد ذاکر ]
رقیه نازلی صورتی قویما دیواره
جان بابا، جان بابا، جان بابا...

به درد خانمان سوزی، زِ خود بیگانه می‌میرم 
تمام خاطرات من، شده افسانه می‌میرم

سه‌ساله مادرِ عشقم، منم پیرِ طریقت‌ها 
لبت بوسیدم و گفتم منِ دردانه می‌میرم

زدم پیمانه پیمانه، من آخر مست و رِندانه 
لبت بوسیدم و گفتم منِ دردانه می‌میرم 

رقیه رقیه رقیه... 

چرا مادر علی‌اصغر، گلوی خون‌فشان داری 
چرا چشمان پُر آه و تبسم بر دهن داری 

به قربان تو گردم من، تو رفتی سوی قربانگاه 
کنون با پیکر پُر خون، به آغوشم نکن ناله

جان بابا، جان بابا، جان بابا...

نظرات

سید جواد، روحت شاد