پستم و کثیفم و غرق گناه و روسیاه شما زندگیم دادید اما همش شده تباه شما مردی کردین و منو کشیدین توی راه اما نامردیِ من منو کشید سوی گناه حسین العفو، حسین العفو... نمکم دادین شما حق نمک ادا نشد شما آشنا بودین دل باهاتون آشنا نشد همیشه صدام زدین اما گوشام نمیشنید شما روزیم میدادین اما چشای من ندید شما پادشاهینو با گداها دوست میشین بدیِ ما رو میبینین اما هیچی نمیگین به ما گفتن شما با درد رفیق غمین میشین شیعتون مریض بشه شمام باهاش مریض میشین حسین، حسین... شیعه وقتی که گرفتار غم و دردی میشه اولِ غصههای اربابمون مهدی میشه شما با اینکه گناه دوستاتون رو میبینین صورت ماهتونو رو خاک غربت میذارین به خدا میگی: خدا! شیعه گِلش مال منه خرابش کرده ولی شیعه دلش مال منه اشکاتون جاری میشه به خاطر گناه ما خاک عالم به سر ما و دل سیاه ما چی بگم حرفی ندارم بزنم من باهاتون خدا شاهده خجالت میکشم من ازتون به خدا مثل شما توی رفاقت ندیدم تو دل سیاهمم یه ذرّه غیرت ندیدم به خدا امید من فقط به دستای شماست یه چیز دیگم بگم دلم با شاه کربلاست وقتی یا حسین میگم دلم یهو عشقی میشه یا اباالفضل که میگم هوای دل عشقی میشه میدونم بَدم ولی من به خدا زینبیام بیبی زینب میدونن من گدای هر شبیام شما پادشاهی و کار منم گدائیه همه جا میرم ولی این دل من رضائیه