سلام من به جلوه‌ی خدای ذوالکرم، علی

سلام من به جلوه‌ی خدای ذوالکرم، علی

[ حاج محمود کریمی ]
سلام من به جلوه‌ی خدای ذوالکرم، علی
درود من به محضر امیر محتشم، علی

خاتم سلطانی خود، هدیه دهد به سائلش
دست عطا و کرمش نمی‌رود به کم، علی

حیات ایجاد شد از محیی الامواتی او
وجود را با دم خود ساخته از عدم، علی

نور سماوات، علی؛ محیی اموات، علی
که قلب مرده‌ی مرا زنده کند به دم، علی

چه بی‌هراس نعره‌ی تغربلن می‌زند
الک به دست دارد و رسد به زیر و بم، علی

هدایت است نیّت تمام جنگ‌های او
تیغ به دشمنان دین زده‌است لاجرم، علی

بگو به هرکه دل‌بریده از مکاتب بشر
دست توسّل بزند به قادَتِ الاُمم، علی

ملامتم نمی‌کند خدا اگر صدا زنم
که دافع النّقم، علی؛ که سابغ النّعم، علی

من زبان‌بریده را غمی نهفته در گلو
اگرکه با دل شکسته آمدم حرم، علی

دلم گرفته بود از بی‌حرمی فاطمه
میان صحن با صفای تو زدم قدم، علی

اگرکه حتّی تو بدت بیاید از صدای من
من از صدا کردن تو دست نمی‌کشم، علی

خسته نشو ز دست من که من غریب عالمم
من از گدایی درت خسته نمی‌شوم، علی

نظرات