خانه ات آباد چه خانه خرابم کردهای درمیان سینه زنهایت حسابم کردهای اینکه ماهم عاشقت هستیم لطف فاطمهست مادرت امضا زده تا انتخابم کردهای آدمی بی خیر بودم، خادم هیئت شدم من گناه محض بودم تو ثوابم کردهای یاحسینی گفتم و ایل و تباری مَست شد ناز شصتت ساقی مستان، شرابم کردهای من دعای خیر زینب بودم از روز نخست که برای گریه کردن مستجابم کردهای تو اگر هم قهر باشی باز میخواهی مرا لال باشد هر کسی گفته جوابم کردهای مثل بچه مُردهها گریه برایت میکنم تو مرا از اين جهت مثل رُبابم کردهای حرف آتش نیست هر وقتی گناهم شد زیاد تو مرا با خشكى چشمم عذابم کردهای اربعين دارد میآيد دست من را هم بگير اى كه يك عمرى مرا نوكر خطابم كرده اى آرزو دارم ببینم بعد عمری نوکری ذره ذره، گریه پشت گریه آبم کردهای