جمعه شد تا باز جای خالی تو حس شود تا شقایق باز دلتنگ گل نرگس شود آفتابِ پشتِ ابرم، نام تو دارم به لب خواستم نورِ تو گرمیبخش این مجلس شود لحظهای ما را به خود گر واگذاری، وایِ ما بینگاه کیمیاگرها طلا هم مس شود درد معمولاً عَیار عشق را بالا برد هجر باعث میشود تا عاشقی خالص شود راه اصحاب تو با اصحاب عاشورا یکیست نُدبهها باید که عاشورا شود وارِث شود ---- من پیک عشق هستم و نامهبر حسین اول فداییِ حرمِ خواهر حسین لب تشنهام ولی نزنم لب به آبها سیراب میشوم فقط از ساغر حسین گرد و غبار چهرهام امضا نموده است مُسلم جَبین نسوده به غیر از در حسین فُطرُس کجاست تا ببرد این پیام را باید سلام من برسد محضر حسین دلواپسم برای النگوی دخترش دلواپس ربودن انگشتر حسین سرم رو شکستن فدا سرت اینا نقشه دارن برا سرت میترسم که رونیزهها سرت قرآن بخونه میترسم بازم مثل مادرت بلند شه یه دستی رو دخترت همه ترسم از اینه خواهرت غریب بمونه فرقی نمیکنه تو کوفه مرد و زن دیدم با این چشام اینا غریب کُشَن گودال میکَنن آتیش میزنن حتی زناشونم از دور میزنن