آب آب تشنگان زد آتشم
1909
7
- ذاکر: علی جهانبخش
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1400
آب آب تشنگان زد آتشم
خجلت از سقایی خود میکشم
کاش از اول در دشت بلا دریا نبود
یا از اول اسم من سقا نبود
ماه منو لشکر کوفه دوره کرده
هرکی فرار کرده دوباره برمیگرده
یه جای سالمی رو پیکر تو نگذاشت
هرکی رسید یه سهمی از جسم تو برداشت
پس از تو بسته میشه زنجیر اسارت
وا میشه بین خیمهها پای جسارت
برا پرستو جامهی نیلی میگیرن
تقاص شمشیرارو با سیلی میگیرن
یار نداشتی، طاقت این همه آزار نداشتی
کاشکی پشت خیمه شیرخوار نداشتی
من بمیرم که علمدار نداشتی
یار نداشتی، رمقی برای پیکار نداشتی
خجلت از سقایی خود میکشم
کاش از اول در دشت بلا دریا نبود
یا از اول اسم من سقا نبود
ماه منو لشکر کوفه دوره کرده
هرکی فرار کرده دوباره برمیگرده
یه جای سالمی رو پیکر تو نگذاشت
هرکی رسید یه سهمی از جسم تو برداشت
پس از تو بسته میشه زنجیر اسارت
وا میشه بین خیمهها پای جسارت
برا پرستو جامهی نیلی میگیرن
تقاص شمشیرارو با سیلی میگیرن
یار نداشتی، طاقت این همه آزار نداشتی
کاشکی پشت خیمه شیرخوار نداشتی
من بمیرم که علمدار نداشتی
یار نداشتی، رمقی برای پیکار نداشتی
نظرات
نظری وجود ندارد !