
یا علی پای تو با هستی و جان میمانم زیر آوار درِ خانه تو را میخوانم زیر در زندهام اما همه بارم افتاد محسنم کشته شد اما تو بمان ای جانم با همین حال به دنبال تو میآیم باز جان چه قابل که شود صرف تو ای سلطانم چادرم را به کمر بندم و گیرم کمرت نگذارم ببرند از حرمت عدوانم سینه سوراخ شد و پهلویم از ضربه شکست بازویم هست که خرج تو شود هر آنم ضرباتی که غلاف آورَد اینک به سرم به گمانم که تو را مختصری مهمانم گرچه دستان تو را ای یل خیبر بستند من تو را باز همان شیر خدا میدانم با همین پهلوی بشکسته ز جا برخیزم برندارم ز تو دست ای همهی ایمانم با همه درد و بلایی که سراپا دارم به خدا یک نفس توست علی درمانم جان زهرا نکشی زانوی غم در بغلت اینچنین غصه نخور پیش من ای جانم تو امام منی و من سپر جان توام میروم تا تو شوی باز سر و سامانم سر و سامان من و محسن شش ماهه تویی تو که باشی بهخدا تا به ابد میمانم حسنم را که شده خونجگرم یاری کن پیش از او باش کنار پسر عطشانم بعد شش ماههی من نوبت شش ماههی اوست حرمله خیر نبینی که بسوزی جانم زینبم با حرمم همسفر شمر شوم و من از گریهی سقای حرم گریانم مهدی هم شاهد این نالهی عجل فرج است تا ظهورش متمسک به دعاست دستانم