بسم ربّ النور بر دفتر نوشتم یا علی

بسم ربّ النور بر دفتر نوشتم یا علی

[ حاج حسین سازور ]
بسم ربّ النور بر دفتر نوشتم یا علی 
با مدد از حضرت مادر نوشتم یا علی 

یا علی گفتم مگر تا عشق را معنا کنم 
بهر مدح زینب کبری رهی پیدا کنم 

ای دل امشب از قمر از جلوه‌ی کوکب بگو 
مثل آن عالِم "و ما ادراکَ ما زینب" بگو

نغمه دارد مثنوی مصرع به مصرع این نوا 
زینبا یا زینبا یا زینبا یا زینبا 

سایه بر عرش خدا داری عجب از شأن تو 
انبیاء حیران و انگشتان به لب از شأن تو 

وارث نهج‌البلاغه، فاتح منبر تویی 
ذوالفقارِ در حجابی کوثرِ کوثر تویی 

کیستی ای آیه‌ی نور از حجابت مستفیض
کربلا از خطبه‌های انقلابت مستفیض 

فاطمه‌ای که علی بر او اضافه می‌شود 
دشمن از تیغ بیان تو کلافه می‌شود 

کیستی ای ملتمس بر ربّنای تو حسین 
بر سر نیزه بیاید پا به پای تو حسین 

تو فراتر از شجاعت، تو قیامت بوده‌ای
اربعینی حامل بار امامت بوده‌ای 

تو فراتر از صبوری از رشادت بوده‌ای
تو گرفتار حسینت از ولادت بوده‌ای

تو همانی که سفارش کرده پیغمبر چنین؛
چون خدیجه احترامش واجب است ای مومنین 

تو همانی که خدا نام تو را زینب نهاد 
مدح تو از بیکرانِ بیکران باشد زیاد 

پای مدحت گرچه عمّان زینب‌اللهی شده
باز هم در گفتنِ مدح تو کوتاهی شده

سِرّ مُستَودع تویی باید مراعاتت کنیم
اقتدا بر نافله‌ها بر عباداتت کنیم

بیت بیتم باید از اشکم وضو گیرد مگر
تا بگویم از شما ای دختر خیرُالبشر

واژه‌های بی‌وضو از ساحت مدحت به دور
بیت صائب می‌کند از ذهنم این لحظه عبور

نیست غیری در حریم دیده‌ی نمناک من
نام لیلی نقش می‌بندد زِ اشک پاک من

مریم و حوّا و ساره ریزه‌خوار خوانِ تو 
عالمی مبهوت صبر و غیرت و ایمان تو 

ای عقیله‌، ای جلیله، ای حلیمه، زینبا 
ای شریفه، ای عفیفه، ای کریمه، زینبا 

عالمه، غَیر مُعَلِّم، نور ربّانی تویی 
شرح اعجاز کلام ناب قرآنی تویی

اسوه‌ی عالَم تویی در راه و رسم زندگی 
پیرویم از مکتب ناب تو یعنی بندگی  

زینب ای سر تا به پا افروخته
یادگار خیمه‌های سوخته

زینب ای دخت امیر‌المومنین
آشنا با روی گلرنگت زمین

زینب ای در عشق برتر از همه
این تویی زهرای بعد از فاطمه

عشق را باید که فرزندی کند
می‌سزد زینب خداوندی کند

اولیاء با نوکریِ تو مقرّب می‌شوند 
دختران ما به عشق تو محجّب می‌شوند 

عرشیان صبح و مساء گرم گداییِ تواَند 
مردهای روزگار ما فداییِ تواَند 

عصمت اللهی و هستی کعبه رنج و بلا 
اوج تفسیر کلام اَلْبَلاءُ لِلْوَلا

استقامت را به ماها درس داده مکتبت 
ما رایت الّا جمیلا درس داده مکتبت 

عشق تو ما را سر عهد و قرار آورده است 
مکتب نابت سلیمانی به بار آورده است 

یاد دادی بر سر ظالم تشر باید زدن 
دست خالی بر دل موج خطر باید زدن 

پیروی از مکتبت مشق دلیران می‌شود 
جلوه‌اش ایران و حزب‌الله لبنان می‌شود 

تو همان عشقی که پاینده بُوَد قربانی‌اش 
یاد نصرالله و یاد شور خطبه‌خوانی‌اش 

ذکر تو مانند ذکر مادرت مشکل‌گشاست 
خواهش ما این زمان از محضرت تنها دعاست 

با دعای تو به قلب کفر مطلق می‌زنیم 
مسجدالاقصی به یادت رفته بیرق می‌زنیم 

دست حق از آستینِ شیعه بیرون آمده 
وقت نابودی اسرائیل ملعون آمده 

رمز پیروزی ما بوده توسّل بر شما 
زینبا یا زینبا یا زینبا یا زینبا 

این که خون پیروز بر شمشیر شد کار تو بود 
جان فدای آن سه ساله که علمدارِ تو بود 

قصد من مداحی‌ات بوده ولی غم تازه شد 
سایه‌ات را مرد همسایه ندیده روضه شد 

نام تو با گریه و غصّه قرین شد زینبا
السلام اُمّ المصائب، خواهرِ خون خدا

تو به این شأن و مقام و مرتبت حقّت نبود 
از جفای دست نامحرم شود رویت کبود 

کُشته ما را ماجرای کربلا و بعد از آن
دست‌بسته رفته‌ای شام بلا و بعد از آن

شد خرابه منزلت ای مالک هفت آسمان 
خاک، بر سر گشته از این روضه‌ها کلّ جهان 

بزم نامحرم کجا و دختر خیرُ الانام!
زینب کبری کجا و کوچه و بازار شام!

حضرت صاحب‌زمان تا جمعه‌ی روز قیام 
می‌کند خون گریه از داغ اسارت صبح و شام 

اسم تو بالاترین سوگند در پیش خداست 
حقِّ زینب که بگویم حاجتم قطعاً رواست 

از کرم بر نوکرانت رزق گریه می‌دهی 
رخصت و اذن عزای فاطمیه می‌دهی 

آه آهِ ما به سوی عرشِ داور می‌رود 
اهل عالم دختر آمد، حیف مادر می‌رود

نظرات