
من که هستم طفل معصوم حسن تنگُ گشته خیمهها از بهر من *** کی هراسم باشد از تیر عدو؟ من ز نسل تیر و تابوتم عمو ای عمو عبداللهم عاشق ثاراللهم (2) *** گر نباشد حنجر من حایلم ترسم آخر تیر غم بوسد دلم *** تا نبوسد تیغ دشمن روی دوست دست من بهتر که آویزد ز پوست *** من یتیمم به که بابایم شوی باعث قدری تسلایم شو ای عمو عبداللهم عاشق ثاراللهم (2)