
به زیر بیرق دارالبکاء مادرتان عزا گرفتهام آقا برای مادرتان نشستهام که بریزم شبیه قطرهی اشک تمام هستی خود را بهپای مادرتان نوشتهاند برای همه دعا میکرد نیازمند دعایم، دعای مادرتان تمامِ عالَم از این روضه رزق میگیرند شدند عالَم امکان گدای مادرتان به زیر چادر زهراست آنچه که خیر است و روضهاش شده دارالشفای مادرتان به این امید که اُمُّ الحسن شفا گیرد قنوت بستهام آقا برای مادرتان نبوده اجر رسالت حکایت کوچه نبوده صورت نیلی سِزایِ مادرتان ******* نوشتهاند که پیشانیات به جایی خورد خلاصه ضربهی بد اینچنین اثر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی الله دردسر دارد بزرگ بانوی این شهر باورت میشد ز خاک کوچه حسن گوشواره بردارد ******* زمین خورده، شکسته پر زدن دارد؟ مگر پیش پسر مادر زدن دارد؟ یکی هم نیست قدری دل بسوزاند فقط این بی حیا را دور گرداند وگرنه مادر من زنده نمیماند ببینید اشهدش را سرخ میخواند ****** بلا از هر طرف در کوچه میبارد چرا دست از سر تو برنمیدارد در و همسایهها بی اعتنا مانده چه دردی میکشی از زخم وامانده کمی طاقت بیاور خانه نزدیک است به من کن تکیه مادر خانه نزدیک است ****** با یه سیلی نهال آوردن از هوش دوباره شعلهور شد درد پهلوش گل گوشواره رو از شاخه چیدن شنیدن کی بود مانند دیدن؟ دوباره زخم رو قلبم نمک خورد که مادر پیش چشم من کتک خورد رگ سرخ حیاتم رو بریدن شنیدن کی بود مانند دیدن؟ میگرفتم توی سینهم سرش رو میتکوندم غبار چادرش رو میدیدم که پاهام یاری نمیدن شنیدن کی بود مانند دیدن؟ منو عمریه روز خوش ندیدن همهی دردها رو با جون خریدن به یاد مادرا از دل کشیدن کی میدونه چرا موهام سفیدن شنیدن کی بود مانند دیدن؟ خودم دیدم حسینو سر بریدند شنیدن کی بود مانند دیدن ؟