ای روضه خوان بخوان و در این روضه جان بده

ای روضه خوان بخوان و در این روضه جان بده

[ سید محمد نبوی ]
ای روضه‌خوان بخوان و در این روضه جان بده
ای گریه‌کن به فاطمه خود را نشان بده

روضه رسید پشت در نیم سوخته
یا رب به این دهان شکسته بیان بده

تا بازگو کنم غم تلخ مدینه را
اذن ورود روضه به این ناتوان بده

پشت در است فاطمه با پا لگد نزن
بار حریر دارد قدری زمان بده

فریاد می‌زدند ملائک در آسمان
نایی نمانده است برایش امان بده

در بین ازدحام کسی نعره می‌کشید
مبهوت مانده است علی ریسمان بده

******

مرا با میخ سرخی زودتر از همسرم کشتند
سه ماهی رو به قبله فاطمه مرثیه گویم شد

******

چهل نفر رد شده باشند اگر از رو در
در چهل مرتبه بر صورت مادر خورده

هر کجا بیشترین زخم و ورم را برداشت
بیشتر بوسه‌ی لب‌های پیمبر خورده

مهر شلاق مغیره‌ست که پای سنده
چشم از خون ترِ صدیقه‌ی اطهر خورده

با غلافش وسط معرکه قنفذ لج کرد
دید خیلی به غرور پسرش برخورده

نظرات