به نام خدای کریم، و با اجازه از حسن

به نام خدای کریم، و با اجازه از حسن

[ علی نجفی ]
(به نام خدای کریم، و با اجازه از حسن
با چادر خاکی عروس، لباس دامادی کفن) ٢

نه یه سفره‌ی عقدی، نه آیینه نه شمع بود، وای
جای سفر باید، ماه عسل بره میدون، وای

(نشسته گریه، به جای خنده) ۲
باید که از خون، حنا ببنده 

آه واویلا ... 

بخونید برا کافرون، آیه‌ی فَاَمّا الیتیم 
که دیگه شده موقع، نزول بلای عظیم 

شاهد این روضه‌اند، پدر و مادر جدّش، وای
زیر سم مرکب، بلندتر شده قدّش، وای

ببین به این غم، نمیشه راضی
نبود این رسمِ، یتیم‌نوازی

آه واویلا ... 

دارالحرمین بقیع، گرفت رنگ و بوی غربت
ضریح حسن شد تنش، بیاین برای زیارت

نداره برا ارباب، فرقی با علی‌اکبر، وای
تازه برا قاسم، گریه می‌کنه بیشتر، وای

بگید واویلا، از این مصیبت
باید عروسش، بره اسارت

آه واویلا ...
                       * * * *
مریم به دو دیده‌ی بهاری 
می‌گفت که کاش حیِّ باری 
می‌داد مرا به جای عیسی 
یک موی حسن به یادگاری 

کتابَ الله، و بابَ الله 
حبیبَ الله، و نورُ الله 
جوارَ الله، اَخَ الارباب 
علم بالا، حسن مولا 

حسن مولا ...

نظرات