باذن الله ربِّ قادر ازلی (۲) میرود میدان شیر حسنبنعلی(۲) میتابد همچون ماه پسر برادر ثارَالله آمد نور مطلق آیهی جاءالحق حسن آمده با شوق و ذوق فراوان ببیند چه شیری پرورش داده برّان به هر ضربهی کاری بگوید ابالفضل دست مریزاد، جانم حسن جان (ای جانم حسن جان، ای جانم حسن جان) عمّه زینب میگوید که قرص قمری تا دعای زهرا هست نخواهد سپری میگوید بیپرده گوئیا حسن رجعت کرده قاسم روحی فداه قاسم ماشاءالله یلان عرب از دیدن او هراسان به هم میزند نظم عدو را چه آسان به وقت رجزهایش حرم غرق شور است دست مریزاد جانم حسن جان (ای جانم حسن جان، ای جانم حسن جان)
عالی