سخته برام بگم پر از قفس بکش من جونبهلب شدم پسرم! نفس بکش حالا منم و این چشمای ترم حالا منم و این زخم جیگرم حالا منم و این غصّه که نشد تو رو مثل علی، خیمه ببرم غیر از واحسنا، رو لبهای تو نیست من گفتم که نیا؛ گودال جای تو نیست حالا که اومدی، بیا توو بغلم بیا پسرک شیر جملم بیا پسرک دلبر حسن بیا پسرک قند و عسلم ده سال توو بغلم؛ ده سال توو پر قو آخر کشته شدی؛ بیدست، پای عمو گریونه مجتبی اون لحظهای که با من میره پیکرت زیر سم مرکبا نگرونِ تو و اینهمه غمم نگرونِ تو و اهلحرمم نگرونِ تو و دست قلمم دوباره روی خاک مونده علمم میره چکمهی شمر ای آیینهی من روی سینهی تو؛ روی سینهی من وای از عصر دهم؛ بعد از پر زدنت غارت میشه تنم؛ غارت میشه تنت