
به من نگو برو از دور قتلگاه، برو به من اشاره مکن سوی خیمهگاه برو شکستگی من از این دویدنم حاکیست شبیه صورت تو، موی خواهرت خاکیست بگو چهکار کنم تا تو را خلاص کنم؟ به شمر روو بزنم یا که التماس کنم؟ بگو چهکار کنم دور خیمه، صف نکشند؟ به زور نیزه، تنت را به هر طرف نکشند صدای خندهی کوفی، صدای خندهی شمر صدای بددهنیکردن زنندهی شمر صدای هلهله و بانگ طبل میآید صدای تقتق تعویض نعل میآید ببین اراذل و اوباش کوفه آمدهاند برای روسری پارهپاره، آمدهاند