گذشت آنکه شبم پر ستاره میکردی مرا به چشم خدابین نظاره میکردی گذشت آنکه چو یک غنچه با تبسم خود علاجِ این جگرِ پاره پاره میکردی هُمایِ پر زده از آشیانهام ای کاش برای رفتن خود استخاره میکردی شمارِ قطرهی اشک من از شماره گذشت شبی که درد و غمت را شماره میکردی کنار بسترِ خود آن زمان مرا کشتی که جای حرف زدن، تو اشاره میکردی وای مادرم مادرم مادرم