میدید فلک کوچ پرستویی را در بستر خانه یاس خوشبویی را آن شب میشست در آن نیمهشبِ ظلمانی بشکسته دلی، شکستهپهلویی را مجروحیت ستاره را میشستند خونمردگیِ ماهپاره را میشستند پنهان ز دو گوشوارهی عرش خدا محدودهی دو گوشواره را میشستند