هشت سالت شد و امام شدی
3680
36
- ذاکر: سیدمهدی میرداماد
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام هادی (ع)
- مناسبت: شهادت امام هادی علیه السلام
- سال: 1397
هشت سالت شد و امام شدی
منبع فیض ناتمام شدی
نه فقط دوست، بین دشمن هم
مورد لطف و احترام شدی
هم به زهد و عبادت بسیار
هم به علم وعمل به نام شدی
مثل جدّت نبی امین شدی و
مثل جدّت علی گرام شدی
مثل جدّت حسن کریم شدی
با گداها چه خوش مرام شدی
گربخواهم تو را خلاصه کنم
مظهر تام نـُـه امام شدی
با مرامت میان دشمن هم
صاحب بنده و غلام شدی
کوری چشم ابن أکثمها
شامل برترین مقام شدی
آنچه را در وجود خوبان است
یک تنه صاحب تمام شدی
خط به خط جامعه کلام خداست
مظهرُالله ِ فی الکلام شدی
ای شکوه رفیع آزادی
السلام علیک یا هادی
دهمین پیشوای دین خدا
پدر و مادرم فدای شما
کوری هرکه کرده بیادبی
نیست زیباترازنقی لقبی
وجه تسمیه عشق یا نقی است
ذکرتسبیح عشق یا نقی است
دهمین کشتی نجات توئی
روح قد قامت الصلاه توئی
عشق درهالهی پناه تو بود
شیرهم عاشق نگاه تو بود
ای تجلـّی ناطق قرآن
ای پناه همه گنهکاران
ای دلیل نزول هر باران
نسل پاکت سلالهی خوبان
نسل تان مجمع صفات خداست
بازگشت همه به سوی شماست
ای امام غریب سامرا
گفتم از مدح تو کمی،امّا
عمرتو تا که رو به پایان شد
دردلت روضهها نمایان شد
دردلت لحظه های آخر عمر
کوهی از غصّهها وازغمهاست
چه بگویم، خودت که میدانی
زهر ارث سلالهی زهراست
در روایات ما چنین نقل است
که تو را بردهاند بزم شراب
شکر، باتو نبوده در این بزم
نه رقیه، نه زینب و نه رباب
شکرحق، درمیان مردم شهر
حرمت خانوادهات نشکست
طفل شش ماههات نشد پرپر
یا که شمری به سینهات ننشست
ساربانی نبود واز دستت
کسی انگشتری نبرد آقا
سرتو روی نیزهها که نرفت
خیزران بر لبت نخورد آقا
بیکفن نیستی وشکرخدا
پسرت هست تا کند کفنت
گرچه با زهر کین شهید شدی
تیرباران نشد ولی بدنت
چه بگویم، که روضه بسیاراست
کارعالم بدون تو زار است
ای هدایتگر پر از رحمت
بر همه دشمنان تو لعنت
دست ما را بگیر، گمراهیم
از تو حسن ختام میخواهیم
شاعر: مجتبی خرسندی
Mohjat.net
منبع فیض ناتمام شدی
نه فقط دوست، بین دشمن هم
مورد لطف و احترام شدی
هم به زهد و عبادت بسیار
هم به علم وعمل به نام شدی
مثل جدّت نبی امین شدی و
مثل جدّت علی گرام شدی
مثل جدّت حسن کریم شدی
با گداها چه خوش مرام شدی
گربخواهم تو را خلاصه کنم
مظهر تام نـُـه امام شدی
با مرامت میان دشمن هم
صاحب بنده و غلام شدی
کوری چشم ابن أکثمها
شامل برترین مقام شدی
آنچه را در وجود خوبان است
یک تنه صاحب تمام شدی
خط به خط جامعه کلام خداست
مظهرُالله ِ فی الکلام شدی
ای شکوه رفیع آزادی
السلام علیک یا هادی
دهمین پیشوای دین خدا
پدر و مادرم فدای شما
کوری هرکه کرده بیادبی
نیست زیباترازنقی لقبی
وجه تسمیه عشق یا نقی است
ذکرتسبیح عشق یا نقی است
دهمین کشتی نجات توئی
روح قد قامت الصلاه توئی
عشق درهالهی پناه تو بود
شیرهم عاشق نگاه تو بود
ای تجلـّی ناطق قرآن
ای پناه همه گنهکاران
ای دلیل نزول هر باران
نسل پاکت سلالهی خوبان
نسل تان مجمع صفات خداست
بازگشت همه به سوی شماست
ای امام غریب سامرا
گفتم از مدح تو کمی،امّا
عمرتو تا که رو به پایان شد
دردلت روضهها نمایان شد
دردلت لحظه های آخر عمر
کوهی از غصّهها وازغمهاست
چه بگویم، خودت که میدانی
زهر ارث سلالهی زهراست
در روایات ما چنین نقل است
که تو را بردهاند بزم شراب
شکر، باتو نبوده در این بزم
نه رقیه، نه زینب و نه رباب
شکرحق، درمیان مردم شهر
حرمت خانوادهات نشکست
طفل شش ماههات نشد پرپر
یا که شمری به سینهات ننشست
ساربانی نبود واز دستت
کسی انگشتری نبرد آقا
سرتو روی نیزهها که نرفت
خیزران بر لبت نخورد آقا
بیکفن نیستی وشکرخدا
پسرت هست تا کند کفنت
گرچه با زهر کین شهید شدی
تیرباران نشد ولی بدنت
چه بگویم، که روضه بسیاراست
کارعالم بدون تو زار است
ای هدایتگر پر از رحمت
بر همه دشمنان تو لعنت
دست ما را بگیر، گمراهیم
از تو حسن ختام میخواهیم
شاعر: مجتبی خرسندی
Mohjat.net
نظرات
نظری وجود ندارد !