حسین محمدی فام

سلام بابای خوب من

941
11
سلام بابای خوب من، کجا بوده سرت
نگفتی اینجوری میای می‌میره دخترت
سوخته رسیدی پیش من شبیه مادرت

روزای غصه هم یه روزی سر میاد
دندونم افتاده ولی دوباره در میاد

آه از دلت بابا به خاطرم نَکِش
گوشوارمو کسی نبرد خودم دادم بهش

بیا ببین یتیمی رو که بی بابا شده
چی مونده از رقیه جز یه قد تا شده
چی شد که بی تن اومدی، سرت جدا شده

خونت داره هنوز می‌ریزه از جَبین
خدا می‌دونه چند دفعه افتادی رو زمین

الهی رو سرش کاخش بشه خراب
رسیدی دست به دست تهش به مجلس شراب

برنمی‌دارم لب رو از این لبای درهم
انقدر تو رو می‌بوسم تا که بمیرم کم‌کم

بابا حسین بابایی ...

چقدر دلم تنگ شده بود برای خنده‌هات
صورتتو آروم بذار رو صورت بابات
من با لبای پاره هم قصه میگم برات

قصه‌ی بی کسی، قصه‌ی بوریا
قصه‌ی غارت بدن بین شلوغیا

بگذرم از خودم، چی شده صورتت
یکم با بابا حرف بزن خوب بشه لُکنتت

کنارمی اما حیف بازم دلم غم داره
درست می‌بینم گوشِت یه گوشواره کم داره

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش