آفتاب شرفم، مظهر توحیدم من با همین سن کمم مرجع تقلیدم من بخدا لحظهای از کفر نترسیدم من لحظهای جا نزدم هرچه بلا دیدم من در ره عشق چه بیترسم و بیواهمهام آیت اللهِ جلیله نوهی فاطمهام گریهام حکمت محض است که گشته سپرم خم شده قامت لشکر به مصاف جگرم مثل عمه چه قشنگ است بلا در نظرم نکند فکر کنی بیکسم و در به درم من کس و کار حسینم! به لبم این سخن است سرو سامان همه از سروسامان من است هرچه را غیر حسین بن علی خط زدهام رگ هر مفسده را با رگ غیرت زدهام روی لبهای ستم چوب صلابت زدهام به رخ زجر لعین سیلی عفت زدهام حال که چشم تو از وصف مقاماتتر است روضهام را ز خودم بشنو که دلسوزتر است روزها چون شب تار است خدا رحم کند جنگ من یک به هزار است خدا رحم کند قاتلم اسب سوار است خدا رحم کند کف پایم پر خار است خدا رحم کند تازیانه به تنِ من گذر انداخته است ناقهی لنگ مرا از کمر انداخته است فاطمه بودم و قُنفُذ به سراغم آمد آنقدر تند دویدم که نفس کم آمد زجر کم بود که یکدفعه سَنان هم آمد به تو تا خیره شدم سیلی محکم آمد دست سنگین کسی بر رخ من رد انداخت آنکه انداخت مرا روی شتر! بد انداخت سپرش تا به سرم خورد سرم درد گرفت زد به بازوی من و بال و پرم درد گرفت به پدر حرف بدی زد جگرم درد گرفت بشکند پاش الهی کمرم درد گرفت یاعلی گفتم و با کینه به من سنگ زدند پیرزنها همه بر پیرُهنم چنگ زدند سر در طشت دلم را گل آتش میکرد عمه از پشت ستون داشت نگاهش میکرد خیزران حال مرا سخت مشوش میکرد و رباب از غم این منظره هی غش میکرد حق بده خواهرم اینقدر حزین و زار است مست ها صحبتشان صحبت خدمتکار است ***** حالم پریشونه... خیلی دلم خونه... هر شب سرم رو میزارم رو خاک ویرونه جز خواهرت درد منو هیچکی نمیدونه تا اشکم میریزه میسوزه چشای من تا میگم بابایی میگیره صدای من راحت بگم زخمیه از سر تا پای من بابا ببین پرم شکسته شبیه تو سرم شکسته حرمت ماجرم شکسته (بابا بابا بابا حسینم) 2 کجا بودی بابا... دلم هزار راه رفت تنهای تنها دخترت صحرا به صحرا رفت تو کوچه ها با قد خم شبیه زهرا رفت به اشک من خندیدن اما نیومدی مردم دورم رقصیدن اما نیومدی گوشوارمو دزدیدن اما نیومدی نگفتی دخترت اسیره نگفتی بی بابا میمیره اومدی اما خیلی دیره (بابا بابا بابا حسینم) 2 بیحالو پژمردم از بس کتک خوردم نامحرما ریختن سرم از بس کتک خوردم عمه اگه پیشم نبود همونجا میمُردم کارِ اهل شامِ این قد کمون من یادگارِ زجرِ این لکنت زبون من با تازیانه بس که افتاد به جون من تنم شده پر از کبودی عمه نبود تو هم نبودی میون اون همه یهودی (بابا حسین بابا حسینم) 2