دریغا از على، با آن دلیرى کند تابوت زهرا دستگیرى --- هرچه غم از دوش من برداشتی جای آن تابوت خود بگذاشتی --- دریغ از آشنایی وای بر دل دلم را نی نوایی وای بر دل تو و دل کندن من وای بر من من داغ جدایی وای بر دل --- شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر کنایتی ست که از روزگار هجران گفت