اینکه هنوز پشت درم، اینکه سائلم
227
4
- ذاکر: سید محمد جوادی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت علی اکبر (ع)
- مناسبت: شب هشتم محرم
- سال: 1402
اینکه هنوز پشت درم اینکه سائلم
یعنی بزرگواریِ تو هست شاملم
چشمت گرفت چشم مرا در مقام اشک
ناقابلم اگرچه نشستی مقابلم
محکم اگر برای تو بر سینه میزنم
مشغول گردگیریِ آیینهی دلم
ازبسکه در اتاق خودم روضه خواندهام
گاهی حسین میشنوم از وسائلم
هر چه برای توست برایم مقدس است
من عاشق علامت و طبل و شمایلم
خیلی برای تشنگیات گریه کردهام
از روضهی گرسنگیِ تو حیف غافلم
****
حسین آقام همه میرن تو میمونی برام...
****
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و با دردسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شدهای
علیاکبر، علیاصغر شدهای در نظرم
با چنین ریخت و پاشی که شده ممکن نیست
که تو را یکنفری تا دم خیمه ببرم
اولینبار است زینب بین مردم آمده
****
حسین، خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
****
ای پسر من پدرِ پیر توأم
پدر پیر و زمینگیر توأم
این بیابان جای خواب ناز نیست
ایمن از صیاد تیرانداز نیست
خیز و بابا تا از این صحرا رویم
نکند بهسوی خیمهٔ لیلا رویم
ای عصای پیریِ من زودتر کاری بکن
قامتم خم شد چرا پس برنمیخیزی علی
کاکُلت خونین لبت خشک و گلویت پاره است
وای بر لیلا چه تصویر غمانگیزی علی
احتمالاً پدر از نعش پسر برخیزد
احتمالی که بههرحال بعید است اینجا
یعنی بزرگواریِ تو هست شاملم
چشمت گرفت چشم مرا در مقام اشک
ناقابلم اگرچه نشستی مقابلم
محکم اگر برای تو بر سینه میزنم
مشغول گردگیریِ آیینهی دلم
ازبسکه در اتاق خودم روضه خواندهام
گاهی حسین میشنوم از وسائلم
هر چه برای توست برایم مقدس است
من عاشق علامت و طبل و شمایلم
خیلی برای تشنگیات گریه کردهام
از روضهی گرسنگیِ تو حیف غافلم
****
حسین آقام همه میرن تو میمونی برام...
****
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و با دردسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شدهای
علیاکبر، علیاصغر شدهای در نظرم
با چنین ریخت و پاشی که شده ممکن نیست
که تو را یکنفری تا دم خیمه ببرم
اولینبار است زینب بین مردم آمده
****
حسین، خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
****
ای پسر من پدرِ پیر توأم
پدر پیر و زمینگیر توأم
این بیابان جای خواب ناز نیست
ایمن از صیاد تیرانداز نیست
خیز و بابا تا از این صحرا رویم
نکند بهسوی خیمهٔ لیلا رویم
ای عصای پیریِ من زودتر کاری بکن
قامتم خم شد چرا پس برنمیخیزی علی
کاکُلت خونین لبت خشک و گلویت پاره است
وای بر لیلا چه تصویر غمانگیزی علی
احتمالاً پدر از نعش پسر برخیزد
احتمالی که بههرحال بعید است اینجا
نظرات
نظری وجود ندارد !