
یه بغضی تو گلوی من نشسته و دلم پُره میپرسم از خودم چرا سرم به سنگ نمیخوره؟ دیگه حنای من پیشت رنگی نداره خدا ولی یکی تو گوش من همش میگه بازم بیا یا ربّنا، یا ربّنا، یا ربّنا.. اگر بَدم چرا خدا منو رها نمیکنه؟ از مجلس خوبات منو چرا جدا نمیکنه؟ خودم که اینو میدونم! مستحقِ عذابتم دلواپس دلهرهی روز حساب کتابتم یا ربّنا، یا ربّنا، یا ربّنا.. خیلی ازم بَدی دیدی ولی غضب نمیکنی منو به اون عقوبتت چرا ادب نمیکنی؟ همش میگم چرا خدا دوباره مهلتم میدی؟ حتما بخاطر حسین اینهمه فرصتم میدی یا ربّنا، یا ربّنا، یا ربّنا.. عشقِ آقام برای من تا آخرین لحظه بسه روزی که میمیرم فقط حسین به دادم میرسه ایشاالله میگیرم تو قبر، روضهی شاه سر جدا ایشاالله که از کفنم میرسه بوی کربلا **** یا خدیجه تویی قرار تویی صاحب بهترین تبار تویی آسمان وامدار عزّت توست معنی عفّت و وقار تویی از تو جز خوبیات ندید کسی بهر انسانیت، عیار تویی یک دَم از تیغ ذوالفقار، علیست یک دَم از تیغ ذوالفقار، تویی تو که زهرا به دامنت داری در حقیقت خزانهدار تویی خانهی تو بهشتِ دیگر بود صلواتت محمدیت جبرئیلی ولی به شکل بشر تکیهگاهی برای پیغمبر ما لشتیم و خَلق میخوانند مومنین را فقط تویی مادر تو به اسلام روی آوردی قبل سلمان و جعفر و ابوذر بود پیشانیِ تو بر سر خاک با علی و رسول تا به سحر از دو چشم تو سیل جاری بود از لب تو کمیل جاری بود کار عشقت کجا کشید تو را چقدر عاشق آفرید تو را در میان شلوغیِ بازار چشمهای رسول دید تو را عزّتت مانع وصال نشد تو شکستی خدا خرید تو را این زنان قریش نشنیدند ناله کردی خدا شنید تو را همهی عمر تو در جهاد گذشت من صدا میزنم شهید مینویسم زِ جانِ پیغمبر چند بیت از زبان پیغمبر تو گلی، باغ خرّمی خانم گریهای، صبح شبنمی خانم درد دل با تو میکنم کافیست از دلم میرود غمی خانم وقت سختی برای روحِ نبی خانهات داشت عالمی خانم به نگاهت نیازمندم من بیشتر کن نظر کمی خانم هیچ کس جز تو غمگسارم نیست بر دل من تو مَحرمی خانم بر دلم چشم تر نبَر نرو زود بار سفر نبند نرو در دلم غم به بار میآید از نگاه، آبشار میآید بعد تو روزگار هم حتی با دلم کم کنار میآید خانهی وحیِ دخترت را هم شعلهای بر حصار میآید میخ نزدیک سینه خواهد شد بعد بر دَر فشار میآید شعلهی دَر ادامه خواهد داشت تا دل خیمهی زار میآید