
والا مقام ای مادرِ زهرا، خدیجه مادربزرگِ زینبِ کبری، خدیجه خرج خدا شد ثروتت یکجا، خدیجه کوریِ چشم شور بعضیها، خدیجه انگشتر عشق پیمبر را نگینی الحق و الانصاف، اُمُّ المؤمنینی هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی ای تاجر خوشذوق، پیغمبر شناسی تنها نه در مکّه، در عالم سرشناسی از بیعتت پیداست که، حیدرشناسی عطر علی دارد سراپای وجودت بانو مِیِ کوثر، گوارای وجودت بوی نبوّت را که استشمام کردی بهر رواج دین حق، اقدام کردی اسلام را با همّتت، اسلام کردی کفّار را با ثروتت، ناکام کردی بوده اساس دین و آیین پیمبر اخلاق او، اموال تو، شمشیر حیدر عیسی غلام همسرت تا روز محشر مریم کنیز دخترت تا روز محشر عصمت نخی از معجرت تا روز محشر باقیست نسل کوثرت، تا روز محشر مِهرت برای آسمانها و زمین بس داماد تو حیدر شده، فخرت همین بس ای طاهره، بانوی با تقوای مکّه سنگ صبور و حامی آقای مکّه بیاعتنا به طعنهی زنهای مکّه ای کاش نیشابور بودی، جای مکّه شِعب ابیطالب، تو را از پا نیانداخت آزار اهل شرک، از تو شیرزن ساخت بانو سلامت میکنم، از دور و نزدیک پیش حبیب خود، در این شبهای تاریک راحت برو راحت بیا اُمُّ الصَعالیک مکّه ندارد کوچههای تنگ و باریک مکّه مدینه نیست، آتش پا بگیرد میخی درون سینهی تو، جا بگیرد رفتی ندیدی، رکن حیدر را شکستند اَلواتهای بیحیا، دَر را شکستند نامردها پهلوی کوثر را شکستند قلب پُر از مِهر پیمبر را شکستند رفتی ندیدی باغ تو بییاسمن شد ای باکفن، آخر حسینت بیکفن شد