راحت بخواب مادر زهرا، کفن که هست

راحت بخواب مادر زهرا، کفن که هست

[ حیدر خمسه ]
راحت بخواب مادر زهرا، کفن که هست
شمعی اگر که نیست، ولی اشک من که هست

قسمت نشد عروسی زهرا برای تو
حالا پس از تو قسمت ما، سوختن که هست

لالایی تو‌نیست، به جایش یتیم‌وار
تا صبح آه دخترکی دل شکن که هست

بعد از من و تو غربت این خانه دیدنی است
از این به بعد روضه‌ی این پنج تن که هست

خیلی برای فاطمه دلشوره داشتی
راحت بخواب، بعد تو با او حسن که هست

یک روز می‌رسد که ببینی کربلا
بالای نیزه یک سر دور از بدن که هست

هر کس که امده، به دنبال غارت است
دلخوش مکن به اینکه تنش پیرهن که هست

چیزی نمانده است برای سوارها
چیزی نمانده است ولی تاختن که هست

می‌خواست ساربان برود دست پر حسین
با دست اشاره کرد عقیق یمن که هست

دیگر رباب هم پی طفلش نمی‌رود
تا بین راه، حرمله‌ی بددهن که هست

حسین

باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک عبا که پیکر تو جا نمی‌شود

نظرات