پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم یا جوانمرگ، شهیدِ سر راهت بشوم مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم کیمیاییست عجب روضهی جانسوز حسین مددی صاحب عزا تعزیه دارت بشوم کوچه کوچه بزنم حب تو را جار و سپس از روی بام پریشان فراقت بشوم کاش میشد گِل تقدیرم عوض گردد تا ظهر عاشور سیاهیِ سپاهت بشوم رخصت خیمهی خود را بده تا مثل زهیر متحول شده از فیض وصالت بشوم مثل حر توبهی من را بپذیر و بخرم که رها از قفس و بند اسارت بشوم گوشه چشمی که شبیه وهب نصرانی من مسلمان شدهی طرز نگاهت بشوم وسط معرکه مجنون بشوم چون عابس پیرُهن پاره کنم مست ز جامت بشوم قاسم ابن الحسنی قد بکشم پای غمت زیر بار محنت خوش قد و قامت بشوم مثل شهزاده علی در صف میدان جهاد با لب تشنه اذان گوی نمازت بشوم یک سه شعبه ز کمان آید و چون طفل رباب عاقبت با گلوی پاره فدایت بشوم سر من باشد و دامان تو چون جون سیاه بین آغوش تو نائل به شهادت بشوم گوشهای از حرمت خاک شوم مثل حبیب من هم همسایهی نزدیک مزارت بشوم حضرت عشق به آمال دلم خرده مگیر من به قربان سر نیزه سوارت بشوم بشکند گردنم اما نرسد روزی که لکهی ننگ شما باشم و بارت بشوم *****************