
جبرئیل آمده چون هست به این در محتاج این مَلک بود به این بیت مکرّر محتاج هر که آمد به گدایی درِ این خانه نشست تا قیامت نشود بر درِ دیگر محتاج مریم و آسیه و هاجر و حوّا هستند به دعای سحرِ حضرت مادر، محتاج اعتبارش که به اموال فروانش نیست قصّه این است که بوده است به او زر محتاج با همه شوکت و اجلال فراوانش بود به غباری زِ سر کوی پیمبر محتاج آنچه خوبان همه دارند به او داد خدا کوثر از او و بهشت است به کوثر محتاج آه تکیه دارند به مادر همهی دخترها اما مادری مرتبه بوده است به دختر محتاج چه نیازی به پسر داشت پس از فاطمهاش شرح این مصرع من هست به منبر محتاج قبل از اَکمَلتُ لَکُم دَم زده از حُبِّ علی شرط ایمانِ بشر هست به حیدر محتاج شد مزیّن تن پاکش به عبای نبوی هست دلدار به رَه توشهی دلبر محتاج شد غزل مرثیه تا نام عبا را بردند پشت دَر شد به عبا یاسِ پیمبر محتاج شرح یک لحظهی إرباً إربا این شد که به عبا شد تن ناز علیاکبر محتاج تا پریشان نشود بیشتر از پیش رباب باز هم شد به عبا حنجر اصغر محتاج