چند باری بچه‌هایم را بغل کن جای من

چند باری بچه‌هایم را بغل کن جای من

[ امین قدیم ]
چند باری بچه‌هایم را بغل کن جای من
*****

ببین روزگار منو بعد تو
غمامو توی چاه حل می‌کنم

شبا برا گریه میرم بی صدا
همش چادرت رو بغل می‌کنم

دلم واسه چشمات چقدر تنگ شده
خونه تاریکه نور چشمات نیست

پر از رد چکمه‌ست از در به بعد
تو خونه دیگه رد پاهات نیست

میگن فضه دید پشت در چی شده
گلم رو جدا مردن از مادرش

چی میشد شیاری روی در نبود
دیدم رد شد از بین در خنجرش

رسیدم دیدم در رو جسم تو موند
سر میخ چجوری تو پهلوت موند

مگه در سپر واسه جسمت نبود
رد تازیونه رو بازوت چی بود

رهام کردی اما به زور قلاف
صدا ضربه‌ها جون من رو گرفت

خدا خیر بده فضه با چادرش
چشای حسین‌و حسن روگرفت

بریدم بریدم ببین فاطمه
از این زندگی پامو پس می‌کشم

خبر داشته باش بعد داغت گلم
یه مرده‌ام که دارم نفس می‌کشم

*****

بشین خونه رو آب و جارو نکن
بذار زخم پهلوت بهتر بشه

خودم از پس غربتم برمیام
نمی‌خواد چشات جای من تر بشه

می‌دونم چقدر درد داری گلم
باید با این درد مدارا کنی

در خونه‌مونو عوض می‌کنم
به شرطی نیای تو درو وا کنی

*****
خلاصه بعد از این اوضاع 
دگر شب‌ها نمی‌خوابم

*****
ازش پرسیدم چی تو آغوشته
بهم گفت مولا نگم بهتره
اما لازمه پشت در زود برید
حال فاطمه از اینم بدتره

نظرات