محراب علی

محراب علی

[ امین قدیم ]
کاشکی من چاه بودم گوش می‌دادم نیمه شب درد دلاشو 
کاشکی من آب بودم می‌گرفتم تو بغل اشک چشاشو

یا که سائل بودم می‌شنیدم حتی واسه یه بار صداشو 
کاشکی شمشیر بودم مثل ذوالفقار میزاشتم تو دستاش

یا سپر که آخر شد همش خرج جهیزیه زهرا 
یا اصلا خاک بودم گرد و خاکی می‌‌شدم به زیر پاهاش 

اما چه فایده این علی علی سابق نیست 
خوشی هم که بر نمی‌گرده حق داره 

آخه با این دستاش زهراشو خودش کفن کرده 
آه دل شکسته دستای پینه بسته علی رفت 

بهتره بگیم ما روزی که رفته زهرا علی رفت 
علی رفت غربت آخه بیتشر از این پهلوون خونه نشین

نظرات

عالیه

جمال چتراییجمال چترایی

عالیه