هنوز آتیشه در خونه دل علی رو می‌سوزونه

هنوز آتیشه در خونه دل علی رو می‌سوزونه

[ حاج محمدرضا طاهری ]
هنوزآتیشه درِ خونه
دل علی رو می‌سوزونه
یادم نمیر‌ه این جماعت، این آدما‌ی بی‌مروت
می‌کشیدن منو با کینه، می‌زدنت به قصد غربت
وای از مصیبت

دیدم که خون می‌باره مسما‌ر
دیدم چهل‌تا مردم آزار 
ریختند تو خونه و چهل بار، خور‌دی به دیوار

دیدم دارن می‌زننت دوباره ۲
یکی رو چادر تو پا می‌ذاره
زدن نگفتن‌ که تور‌اهی دار‌ه 

دیدم بازم با درد پهلو
اومدی توی کوچه بانو
یه‌ طر‌فو شکسته سینه، یه‌ طر‌فم کل مدینه 
تا‌که غلاف رسید و دیدم، که زندگیم نقش زمینه
وای از مدینه

بمونه حرفای اضافه، قاتل من زخم غلا‌فه
از مالیات قنفذ‌ ملعون‌، دیگه معا‌فه

گل امید‌مو با ریشه کندن 
حالا که دارن دستمو‌ می‌بندن 
وایسا‌دن و به غصه‌هام می‌خندن

نظرات