
خیلی سخته که یه مَرد شبِ شامِ غریبون گِریون بشینه رو صورت خانمش جای دستِ یه نامَحرم رو ببینه مهتاب داره میبینه، حیدر بیچاره شده امشب میفهمه دیگه، که گوشش پاره شده وای مادر، وای مادرم... ای سینهسرخِ علی میدونی که چطور لِه شده غرورم؟ دستتنهام فاطمهجان چهجوری جای این زخمها رو بشورم؟ حال و روزت بهخدا، سوزونده همسرتو باغی از لاله چرا، پوشونده پِیکرتو؟ اَلوِداع فاطمهجان، اَلوِداع فاطمهجان