فک نمیکردم به پیری برسم

فک نمیکردم به پیری برسم

[ حاج محمدرضا طاهری ]
فکر نمیکردم به پیری، برسم من اینقَدَر زود 
حسرتم اینه تو کوچه، کاش یه کم قَدَم بلند بود 

دستش بلند شد، چشمامو بستم 
تا کمرش بود، دستای خسته‌ام 

هر‌چی مشت زدم به پاهاش 
کُشتی مادرم‌رو نامرد 

گوشواره‌ی مادرم‌رو 
دیدم زیر پاش لگد کرد 

مادر، مادرِ جوونم 3 
***** 

حتی سنگ روی دیوار، توی این کوچه بی‌رحمه 
مادرم تا خونه میگفت، نکنه بابات بفهمه 

به روی چادر، لکه‌ی خونه 
چه جوری میشه، بابا ندونه 

میدونم کبودیهارو 
ببینه حسین میمیره 

دیگه مادرم از امشب 
توی خونه رو میگیره 

مادر، مادرِ جوونم 3 
***** 

به پسر‌هامم سپردم، هیچ موقع ساکت نشینن 
مرده میدونه بلا‌شن، وقتی مظلومی میبینن 

یه روز میاد که، یه پسره من 
دستشو میده، تو جنگ با دشمن 

****** 
میدید بی‌کسه عمو جون 

رفته پنجه‌ای تو گیسوش 
نامرد پا گذاشت رو سینه‌ش 

میزد نیزه‌ای به پهلوش 
**********

نظرات