يه خونه پيشه چهل نفر سوخت

يه خونه پيشه چهل نفر سوخت

[ سیدرضا نریمانی ]
یه خونه پیشه، چهل نفر سوخت 
دراومد اشکم، همین که در سوخت 

فرشته افتاد، ز بال و پر سوخت 
فرشته با روسری و سر سوخت 

فضّه تا رسید گفتم 
علی رو فراموش کن 

فاطمه سوخته آتیشه 
چادرش رو خاموش کن 

داره جون می‌کَنه فکری 
به حال زخمه پهلوش کن 

شکسته پشت در سینه‌ش 
اصلا صداشو خودت گوش کن 

صدا صدای استخونه 
خدا کنه زنده بمونه 

نگاه بکن که نیمه‌جونه 
میخواد بمونه نمیتونه 

********

نظرات